آهنگ گلایه از داریوش
آهنگ گلایه از داریوش که در قالب آلبوم هم صدا منتشر شد.
برای گفتن من شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و، نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده
صدا، صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا
به پیش درد عزیز دلم خجل مانده
از دست عزیزان چه بگویم گلهای نیست
گر هم گلهای هست دگر حوصلهای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه، هر لحظه جز این دستِ مرا مشغـلهای نیست
از دست عزیزان چه بگویم گلهای نیست گلهای نیست
گرهم گلهای هست دگر حوصلهای نیست
حوصلهای نیست حوصلهای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دستِ مرا مشغـلهای نیست
دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فروریختهام چلچلهای نیست، چلچلهای نیست
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هرچند که تا منزل تو فاصلهای نیست، فاصلهای نیست
روبروی تو کیم من یه اسیر سرسپرده
چهره تکیدهای که تو غبار آینه مُرده
من برای تو چیهستم کوه تنهای تحمل
بین ما پل عذابه من خسته پایه پل
ای که نزدیکی مثل من به من اما خیلی دوری
خوب نگام کن تا ببینی چهره درد و صبوری
کاشکی میشد تو بدونی من برای تو چی هستم
از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خستهام
ببین که خستهام غرور سنگم اما شکستهام
کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکستهام
تو بخونی تا بدونی از خودم بیش از تو خستهام
ببین که خستهام تنها غرور عصای دستم
از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم
نه صبورم و نه عاشق من تجسم عذابم
تو سراپا بیخیالی من همه تحمل درد
تو نفهمیدی چه دردی زانوی خستهام رو تا کرد
زیر بار با تو بودن یه ستون نیمه جونم
اینکه اسمش زندگی نیست جون به لبهام میرسونم
هیچی جز شعر شکستم قصه فردای من نیست
این ترانه زواله این صدا صدای من نیست
دیدگاه خود را بگذارید