داریوش اقبالی

الهی در شب قبرم بسوزان ولی محتاج نامردان مگردان | نیایش با صدای داریوش

خدایم آه ای خدایم

آه ای خدایم

صدایت میزنم بشنو صدایم

شکنجه گاه این دنیاست جایم

به جرم زندگی این شد سزایم

آه ای خدایم بشنو صدایم

مرا بگذار با این ماجرایم

نمی پرسم چرا این شد سزایم

آه ای خدایم بشنو صدایم

گلویم مانده از فریاد و فریاد

ندارد کز غم مرگ صدا را

آهنگ نیایش از داریوش

به بغض در نفس پیچیده سوگند

به گل های به خون غلتیده سوگند

به مادر سوگوار جاودانه

که داغ نوجوانان دیده سوگند

خدایا حادثه در انتظار است

به هر سو باد وحشی در گذار است

به فکر قتل عام لاله ها باش

که خواب گل به گل کابوس خار است

خدایم ای پناه لحظه هایم

صدایت میزنم با گریه هایم

صدایت میزنم بشنو صدایم

الهی در شب قبرم بسوزان

ولی محتاج نامردان مگردان

عطا کن دست بخشش همتم را

خجل از روی محتاجان مگردان

الهی کیفرم را میپذیرم

که از تو ذات خود را پس بگیرم

کمک کن تا که با ناحق نسازم

برای عشق و آزادی بمیرم

خدایم ای پناه لحظه هایم

صدایت میزنم با گریه هایم

صدایت میزنم بشنو صدایم

دانلود آهنگ نیایش از داریوش با حجم ۵ مگابایت: دانلود

دکلمه شعر گرگ درون توسط داریوش

گرگ درون شعری است از فریدون مشیری که داریوش آن را در برخی کنسرت های خود به صورت دکلمه اجرا کرده است.

گرگ درون با صدای داریوش:

 

گفت دانایى که گرگى خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

 

لاجرم جارى است پیکارى بزرگ

روز و شب مابین این انسان و گرگ

 

زور بازو چاره این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

 

اى بسا انسان رنجور و پریش

سخت پیچیده گلوى گرگ خویش

 

اى بسا زورآفرین مردِ دلیر

مانده در چنگال گرگ خود اسیر

 

هرکه گرگش را دراندازد به خاک

رفته رفته مى‌شود انسان پاک

 

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند

خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند

 

هرکه از گرگش خورد دائم شکست

گرچه انسان مى‌نماید ،گرگ هست

 

در جوانى جان گرگت را بگیر

واى اگر این گرگ گردد با تو پیر

 

روز پیرى گرکه باشى همچو شیر

ناتوانى در مصاف گرگ پیر

 

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند

گرگهاشان رهنما و رهبرند

 

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگها فرمان روایى مى‌کنند

 

این ستمکاران که با هم همرهند

گرگهاشان آشنایان همند

 

گرگها همراه و انسانها غریب

با که باید گفت این حال عجیب

دانلود شعر درون با حجم ۵ مگابایت