به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت | خاکستری از ابی
روح بزرگوار من دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته چهره ی بی نقاب تو
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر
تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم … می شکنم
به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت
چه یأس بی نهایتی ندیم من بود…
فصل بد خاکستری، تسلیم و بی صدا گذشت
چه قلب بی سخاوتی، حریم من بود
دژخیم بی رحم تنم
به فکر تاراج منه
روح بزرگوار من
لحظه ی معراج منه
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعرمو به پیکرم
رشته ی تازیانه کن
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر
تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم … می شکنم
دیدگاه خود را بگذارید